۶۹ نتیجه برای امانی
فیروز امانی، سعید صادقیه، احد اعظمی، حبیب اجاقی،
دوره ۲، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۱ )
چکیده
زمینه و هدف: سازمان بهزیستی کشور همه ساله طرح پیشگیری از تنبلی چشم را به اجرا می گذارد. در راستای اجرای طرح آمبلیوپی این احتمال وجود داشت که بعضی از مربیان در مراحل اجرایی طرح سنجش بینایی خطاهای جزیی داشته باشند و چون تا کنون در استان اردبیل مطالعه ای در زمینه بررسی تطبیقی میزان خطای معاینه مربیان با کارشناسان بینایی سنجی صورت نگرفته بود بنابراین مطالعه حاضر در راستای بدست آوردن میزان خطای احتمالی انجام گرفت و هدف از این مطالعه کاهش میزان این اختلاف و برنامه ریزی بهینه برای انجام بهتر طرح آمبلیوپی در سال های بعد و همچنین رفع کمبودها و نواقص احتمالی اجرای طرح آمبلیوپی بود.
روش کار: این بررسی در ۲۲ مهد کودک شهرستان اردبیل با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده بر روی ۲۶۰ کودک انجام گرفت. روش معاینه بدین صورت بود که پس از معاینات اولیه توسط مربیان همان کودکان با یک فاصله زمانی دوباره توسط کارشناسان بینایی سنجی بوسیله رتینوسکوپی و نوک انگشت معاینه شدند و اطلاعات مورد نیاز به صورت پرسشنامه ای در دو نوبت هم برای معاینه مربیان و هم برای معاینه کارشناسان بینایی سنجی، جمع آوری و نتایج با استفاده از آزمون هایX۲ و آنالیز واریانس در نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل گردیدند.
یافته ها: در این مطالعه ۵۱/۲% پسر و۴۸/۸% دختر بودند. ۶۳/۵% مهد ها خصوصی و بقیه وابسته به آموزش و پرورش بودند. ۱۳/۸% کودکان معاینه شده عینکی و ۸/۱% تحت نظر پزشک بودند. ۳۶/۴% مهد ها فاصله استاندارد معاینه را رعایت نکرده بودند. ۱۸/۸% مربیان از مهارت کامل برخوردار نبودند,۱۳/۲% کودکان آستیگماتیسم، ۳/۴ % انحراف چشم، ۳/۴% تنبلی چشم و ۵/۳ % کودکان دارای ضعف بینایی بودند. بین مراحل کلی معاینه مربیان با بینایی سنج ها ۱۷/۷% اختلاف وجود داشت که این اختلاف ناشی از عواملی بوده است که به آنها اشاره شده است.
نتیجه گیری: با توجه به میزان خطای بین معاینه مربیان و کارشناسان بینایی سنجی در مطالعه حاضر ضروری است مسئولین اجرایی برای اجرای طرح آمبلیوپی در سال های آینده برنامه ریزی دقیق و کاملتری داشته باشند
یوسف حمیدزاده اربابی، فیروز امانی، عبداله مهدوی، محمد حسین دهقان، افروز مردی،
دوره ۳، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۲ )
چکیده
زمینه و هدف: پوستر یک رسانه غیر پروژکتوری، دیداری، چاپی و ترسیمی است که در زمینه های مختلف بخصـوص آموزش بهداشـت بکار می رود. از طرفی، یکی از وظایف کارشناسان آموزش بهداشت، ارزیابی روش ها و رسانه های آموزشی می باشد. در زمینه تاثیر پوسترهای نصب شده بر سطح آگاهی مراجعین به مراکز بهداشتی- درمانی، پژوهشهای کمی انجام گرفته، این مطالعه با هدف تعیین درصـد کسانیکـه به پوستر نصب شده در مراکز بهداشتـی- درمانی نـگاه می کنند و نیز تعیین سطح آگاهی دریافت شده مراجعین از پوستر نصب شده در مکان های مختلف مراکز بهداشتی- درمانی انجام گرفت.
روش کار: این مطالعه یک مطالعه نیمه تجربی بود. جمعیت مورد مطالعه را مراجعین به مرکز بهداشتی- درمانی شهید قنادی امامی شهر اردبیل تشکیل می دادند. افراد مورد مطالعه به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها بوسیله پرسشنامه جمع آوری گردید. طبق برنامه قبلی، پوستر در سه مرحله و سه محل مختلف مرکز مذکور نصب و نتایج آن مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج بدسـت آمـده از مطالعـه نشـان داد که در مرحلـه اول ۱۸/۸%، در مرحلـه دوم ۲۰/۸% و در مرحله سـوم ۶۱/۲% مراجعین پوستر نصب شده را دیدند. احتمال دیده شدن پوستر در جنب درب ورودی نسبت به جنب اتاق معاینه تقریباً برابر بود(OR=۰,۹). احتمال دیده شدن پوستر نصب شده در وسط سالن انتظار نسبت به دو محل قبلی ۷ برابر بود. بر اساس آزمون آماری ANOVA تفاوت معنی داری بین میانگین سطح آگاهی دریافت شده مراجعین در نواحی سه گانه وجود نداشت. همچنین بین متغیرهـای زمینه ای (سن، جنس، وضع تأهل و ...) و سطح آگاهی دریافت شده اختلاف معنی داری مشاهده نگردید.
نتیجه گیری: میزان توجه به پوسترهای نصب شده در مراکز بهداشتی- درمانی خیلی پایین است، با توجه به نقش پوستر در افزایش آگاهی ها بایستی از راهبردهای گوناگون کمک گرفت تا تعداد بیشتری از مراجعین به پوسترهای نصب شده در مراکز بهداشتی- درمانی توجه کنند، بنابراین رعایت استانداردها در تهیه پوسترها و نصب پوسترها روی تابلوهای سه بعدی در مراکز بهداشتی پیشنهاد می گردد.
منوچهر ایرا ن پرور، عباس یزدانبد، فیروز امانی، شبنم سهرابی،
دوره ۳، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۸۲ )
چکیده
زمینه و هدف : گره های قابل لمس تیروئید تقریباٌ در ۵ % بالغین یافت می شوند. با توجه به شیوع بالای این حالت، تشخی ـ ص و نح ــ وه ارزی ـ ابی آن ـ ها برای پ ــ زشکان اهمی ـ ـت دارد. ب ـ رای تشخی ـ ص ماهی ــ ت پات ــ ول ـ وژی گ ـ ره ها، انجام FNA (Fine Needle Aspiration) ، به عنوان اولین روش تشخیصی آسان و مقرون به صرفه است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اپیدمیولوژی و ارزیابی یافته های پاتولوژیک بیماران از طریق FNA بوده است.
روش ک ا ر : این مطالعه از نوع توصیفی بوده که بر روی کل ۱۴۵ بیمار ی (۱۱۳ نفر زن و ۳۲ نفر مرد) که از اول مهرماه ۱۳۷۹ تا اول مهرماه ۱۳۸۱ به کلینیک خص و صی مراجعه نموده بودند به انجام رسیده است. اطلاعات مربوط به بیماران طی پرسش نامه از قبل طراحی شده همراه با انجام معاینه فیزیکی و درج یافته های بالینی و انجام FNA و گزارش نتایج آسپیراسیون سوزنی توسط یک پاتولو ژ یست جمع آوری گردید. نتایج با استفاده از آمار توصیفی در قالب جداول فراوانی و فراوانی نسبی در نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: بیشتر بیماران (۵/۳۶ %) در محدوده سنی ۴۰ - ۳۰ سال ب ـ ودند . FNA ۱۱۵ بیمار (۴/۷۹ %) خوش خیم ، ۶ مورد (۱/۴ %) بدخ ـ یم ، ۱۶ مورد (۱۱%) مشکوک و در ۸ بیمار (۵/۵%) FNA ناکاف ـ ی بوده است. از میان م ـ وارد خوش خی ـ م، ۱۰۲ نفر (۶/۷۰%) گواتر ندولر، ۸ نفر (۵/۵%) کیست کلوئیدال، ۳ نفر (۲%) آدنوم فولیکولر و دو مورد (۳/۱%) تیروئیدیت داشتند. موارد بدخیم شامل یک مورد (۷/۰%) کارسینوم فولیکولری و ۵ مورد (۴/۳ %) کارسینوم پاپیلری بوده است .
نتیجه گیری: در مطالعه حاضر کارسینوم پاپیلری تیروئید شایع ترین نوع بدخیمی بود که نسبت به مطالعات کشوری از شیوع پایین تری برخوردار است. با توجه به فراوانی قابل توجه سرطان تیروئید در میانسالی ضروری است که گره های تیروئید در این گروه سنی به دقت بررسی و ارزیابی شود.
محمد رضا قدرتی، قدرت اخوان اکبری، فیروز امانی، شهناز رحیمی، نسرین شهاب،
دوره ۳، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۸۲ )
چکیده
زمینه و هدف : بی حسی ناحیه ای روش انتخابی در جراحی سزارین می باشد ، ولی در سزارین اورژانسی معمولاً بیهوشی عمومی انتخاب می شود. داروهای خواب آور داخل وریدی که در القای بیهوشی عمومی استفاده می شوند به سرعت از جفت عبور کرده باعث دپرسیون جنین می شوند. باتوجه به شیوع بالای بیهوشی عمومی در ایران نیاز به مطالعات بیشتر ی در این زمینه وجود دارد . هدف از این مطالعه، مقایسه دو داروی پروپوفول و تیوپنتال سدیم از نظر تاثیر بر آپ گ ار نوزاد و وضعیت همودینامیک مادر و معرفی داروی مناسبتر برای القای بیهوشی در سزارین می باشد.
روش کار : مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی دو سو کور بود و بر روی ۶۰ نفر از زنان حامله کاندید سزارین که جنین طبیعی و ترم داشته و در کلاس I یا II ASA (American Society of Anesthesiology) بودند، انجام گردید. نمونه ها بصورت تصادفی ساده در دو گروه ۳۰ نفره دریافت کننده تیوپنتال سدیم mg/kg ۴ و پروپوفول mg/kg ۲ قرار گرفتند. شرایط همودینامیک بیماران قبل و بعد از القا و لوله گذاری تراشه و تا ۱۲ دقیقه بعد از لوله گذاری اندازه گیری شد. زمان های القای بیهوشی تا خروج نوزاد (قطع بند ناف) و برش رحم تا خروج نوزاد ثبت شد. آپگار نوزادان بعد از تولد در دقایق ۱، ۵، ۱۰و ۱۵ از طریق معاینه بالینی تعیین گردید . داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی در نرم افزار آماری SPSS در قالب آزمونهای آماری T ، مجذور کای�و آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: آپگار نوزادان دو گروه در زمان های ۱، ۵، ۱۰و ۱۵ تفاوت مع ـ نی داری نشان ن ـ داد (دقی ـ قه ۱ پروپ ـ وفول ۲/۲ ± ۱/۷ و تیوپنتال ۸/۱ ± ۴/۷، دقیقه ۵ پروپوفول۷/۰ ± ۲/۹، تیوپنتال ۹/۰ ± ۱/۹ ( . حداکثر نوسانات ضربانات قلب و فشار خون مادران نیز در دو گروه تفاوت معنی دار نداشته است. زمان های القا ی بیهوشی تا خروج نوزاد (زیر ۸ دقیقه) و برش رحم تا خروج نوزاد (زیر ۱۳۰ ثانیه) نیز در دو گروه مشابه بود.
نتیجه گیری: تیوپنتال سدیم و پروپوفول به عنوان داروی القای بیهوشی عمومی در جراحی سزارین تفاوت معنی داری از لحاظ تاثیر روی نمره آپگار نوزاد و شرایط همودینامیک مادر ندارند.
احد اعظمی، سعید صادقیه اهری، حبیب اوجاقی، فیروز امانی، منوچهر براک،
دوره ۳، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۲ )
چکیده
زمینه و هدف : طرح پیشگیری از تنبلی چشم همه ساله در سراسر کشور توسط معاونت پیشگیری بهزیستی کشور انجام می گیرد. در این گزارش تحلیلی نتایج اجرایی این طرح در سال های ۸۰-۱۳۷۷ ارایه و با آمار غربالگری های کشورهای مختلف مقایسه شده است تا میزان همخوانی شیوع تنبلی چشم در سالهای مختلف اجرای طرح و همچنین تطابق آمارهای مذکور با نتایج غربالگری تنبلی چشم در کشورهای دیگر برآورد گردد.
روش کار: برنامه غربالگری تنبلی چشم برروی کلیه کودکان ۶-۳ سال مهدهای کودک و مراجعین پایگاه های سنجش بینایی از همان رده سنـی انجام می گیرد. معاینه اولیه در اولین مرحله طرح توسط مربیان مهدهای کودک صورت می گیرد . در مرحله بعد موارد مشکوک توسط مربیان به کارشناسان بینایی سنجی ارجاع و موارد تنبلی چشم با تشخیص کارشناسان و تایید آن توسط چشم پزشک پس از رد سایر علل ارگانیک مشخص می گردند .
یافته ها: از مجموع ۸۴۲۷کودک معاینه شده در سال ۱۳۸۰ توسط مربیان مهد های کودک ۶۰۸ نفر (۲/۷%) با شک به وجود اختلال بینایی به کارشناسان بینایی سنجی ارجـاع داده شـده اند. دامنه تغییرات برآورد شـیوع توسط مربیان در شهرهای مختلف استان اردبیل از ۲% تا ۱۵% می باشدکه تغییرات بالای ۷ برابراست. رقم فوق درسال های ۸۰-۱۳۷۹ بترتیب معادل ۱۰% با دامنه تغییرات ۱۳-۱ درصد و ۱۲% با دامنه تغییرات ۱۴-۵ درصد و در سال ۱۳۷۷ معادل ۱۱% با دامنه تغییرات ۱۳-۵ درصد بود. در مرحله دوم غربالگری برآورد شیوع مشکل بینایی تشخیص داده شده توسط کارشناسان بینایی سنجی درسال های ۸۰-۱۳۷۷ بترتیب حدود ۲۱%، ۴۵%، ۴۷% و۷۴% بـوده است. درمرحلـه سـوم طرح از مجموع کودکان معاینه شده توسط چشم پزشکان شیوع تنبلی چشم طی سال های۸۰-۱۳۷۸ بترتیب ۶/۱%، ۴۱/۱% و ۲۵/۱% بود.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر شیوع تنبلی چشم ۴۲/۱% بوده است که با مطالعات انجام شده در سایر کشورها همخوانی دارد، همچنین دامنه بالای تغییرات برآورد شیوع اختلالات بینایی در استان ضرورت انجام مطالعات تطبیقی بیشتری را نشان می دهد.
فیروز امانی، بهرام سهرابی ، سعید صادقیه ، مهرناز مشعوفی ،
دوره ۴، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۳ )
چکیده
زمینه و هدف : افسردگی اختلال شایعی است که ممکن است هر فردی را تحت تاثیر قرار دهد، ولی برخی افراد جامعه مثل دانشجویان رشته های مختلف علوم پزشکی که هر کدام به نحوی درگیر حفظ سلامت جسمی و روانی افراد جامعه هستند ، بدلیل موقعیت خاص نسبت به این اختلال آسیب پذیرترند. با تشخیص به موقع و زود هنگام این اختلال در دانشجویان، می توان فرصتی برای پیشگیری اولیه و جلوگیری از پیشرفت و وخامت آن و نهایتا ً تامین بهداشت روانی آنان و جامعه فراهم نمود . هدف از این بررسی سنجش میزان افسردگی دانشجویان رشته های مختلف دانشگاه علوم پزشکی اردبیل بوده است.
روش کار : این پژوهش یک مطالعه توصیفی تحلیلی می باشد که بر روی ۳۲۴ نفر از دانشجویان رشته های مختلف دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام شده است. روش جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه ای در دو بخش است، بخش اول مربوط به اطلاعات دموگرافیک افراد مورد مطالعه و بخش دوم سؤا لات مربوط به سنجش میزان افسردگی بر اساس آزمون سنجش افسردگی بک ب ود . داده ها با استفاده ازنرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید و از آمار توصیفی در قالب جداول فراوانی و از آمار تحلیلی به منظور بررسی ارتباط بین متغیرها استفاده شد.
یافته ها : یافته های پژوهش نشان داد که از ۳۲۴ دانشجوی مورد پژوهش ۱۸۶ نفر( ۴/۵۷ %) با درجات مختلفی دچار افسردگی بودند و از بین آنها تعداد ۱۲۶ نفر( ۶۴ %) دچار افسردگی بالینی بودند. شیوع افسردگی بالینی در دانشجویان رشته مامایی ۴/۲۱% بود. در رشته تحصیلی تکنسین اتاق عمل بیشترین شیوع افسردگی دیده شد ولی بین رشته تحصیلی و شیوع افسردگی ارتباط معنی داری مشاهده نگردید . آزمون آماری مجذور کای ارتباط معنی داری را بین میزان افسردگی دانشجویان با ترم تحصیلی ، تعداد خواهر و برادر، وجود بیماری عمده جسمی در خود، وجود مشکل عمده روحی در اعضای خانواده و همچنین وقوع اتفاقات عمده در طول سال قبل از مطالعه نشان داد ) ۰۰۱/۰ p= ).
نتیجه گیری : براساس نتایج بدست آمده از مطالعه افسردگی در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل از شیوع بالایی برخوردار است ولازم است به منظور پیشگیری از این معضل بزرگ اجتماعی برنامه ریزی گردد .
محمدرضا قدرتی، بهروز زمان ، سید علیرضا اعرابی، فیروز امانی،
دوره ۴، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۳ )
چکیده
زمینه و هدف : تکنیک نخاعی یکی از روش های معمول در بیهوشی افراد مسن که کاندید عمل جراحی ارتوپدی اندام تحتانی هستند، می باشد. از طرف دیگر عوارض همودینامیک این روش و درمان این عوارض بامایعات وریدی زیاد و داروهایی نظیر افدرین و فنیل افرین برای این بیماران عاری از خطر نمی باشد. او پیوئیدها مدت و کیفیت بلوک حسی توسط داروهای بی حس کننده موضعی را افزایش می دهند بنابراین تلاش هایی صورت گرفته تا با کاهش مقدار داروی بی حسی و افزودن اوپیوئید به ترکیب نخاعی ، هم از عوارض همودینامیک کاسته شود و هم احتمال بی حسی ناقص از بین برود. هدف از این مطالعه نیز بررسی اثرات همودینامیک و کیفیت بی حسی داخل نخاعی با روش فوق بوده است.
روش کار: در این مطالعه تعداد ۴۶ بیمار بالای ۶۰ سال که به علت شکستگی های استخوان ران کاندید عمل بودند به صورت تصادفی در دو گروه A و B قرار گرفتند. در گروه A از ترکیب بوپیواکائین هیپرتونیک ۵ میلی گرم و فنتانیل ۲۰ میکروگرم و در گروه B از بوپیواکائین هیپرتونیک به مقدار ۵/۱۲ میلی گرم جهت بیهوشی نخاعی استفاده گردید. علایم حیاتی قبل و حین عمل، کیفیت و کمیت بی حسی، مقدار مایعات و افدرین استفاده شده هر ۵ دقیقه کنترل و ثبت گردید.
یافته ها: میانگین افت فشار متوسط شریانی (Mean Arterial Pressure) مقدار مصرف افدرین و تعداد دفعات مصرف آن در دو گروه از اختلاف معنی داری برخوردار بود. میانگین افت فشار متوسط شریانی در دوگروهA و B به ترتیب ۱۰/۷۹ ±۲۳/۶۶% و۱۱/۱۱ ± ۳۶ % بود (p=۰/۰۰۱). مقدار متوسط مصرف افدرین در گروه A ۲/۲۵ ± ۳/۴۹ میلی گرم و در گروه B ۱۰ ± ۸/۴۵ میلی گرم بود (p=۰/۰۰۱).میانگین دفعات افت فشار خون و مصرف افدرین در گروه A ۰/۷۱ ± ۱/۰۸ بار و در گروه B ۲/۹۱ ± ۲/۹۴ بار بدست آمد (p=۰/۰۰۱).
۲۹%بیماران گروه A و ۱۳/۶% گروه B در مراحل پایانی عمل احساس درد نموده اند. تاکیکاردی در ۲۹/۲ % بیماران گروه و A ۶۸/۲ % بیماران گروه B مشاهده گردید (p=۰/۰۰۱) .
نتیجه گیری: با افزودن μg۲۰ فنتانیل به بوپیواکائین و کم کردن از دوز آن می توان تا حد زیادی از شدت عوارض بیهوشی اینتراتکال (افت فشار خون و تاکیکاردی ناشی از درمان آن) پیشگیری کرد البته برای کاستن از موارد شکست و اطمینان از بلوک حسی کافی بایستی مطالعات کنترل شده ای را برای یافتن دوز ایده ال بوپیواکائین و فنتانیل انجام شود.
مهرناز مشعوفی، فیروز امانی، خلیل رستمی، افروز مردی،
دوره ۴، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۳ )
چکیده
زمینه و هدف : اطلاعات بیماران بستری از منابع بسیار مهم برای تحقیقات ، آموزش پزشکی ، فرایند درمان بیماران و مراجع قضایی به شمار می رود و ثبت صحیح و کامل و به موقع آنها می تواند نقش اساسی در تولید داده های مورد نیاز این گونه پژوهش ها ایفا نماید. تحقیق حاضر به ارزیابی کمی و کیفی این داده ها در بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اردبیل می پردا زد .
روش کار : در این تحقیق ۳۷۰ پرونده بیمارستانی از بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اردبیل مورد بررسی قرار گرفت. در هر بیمارستان از بین پرونده های بیماران بستری شده متناسب با تعداد بستری شدگان یکسال، نمونه هایی بطور تصادفی انتخاب گردید ، سپس بر اساس برگ پذیرش و خلاصه ترخیص پرونده های انتخاب شده، چک لیست تهیه شده تکمیل گردید . اطلاعات مورد بررسی شامل اطلاعات هویتی ، پذیرش و ترخیص بیماران ، انتقالات بین بیمارستان ها و بخش ها ، اطلاعات تشخیصی، درمانی ، جراحی و اطلاعات مربوط به فوت و بالاخره تاییدیه ها بصورت ثبت شده یا نشده در چک لیست ها مشخص گردید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی تجزیه و تحلیل گردید .
یافته ها : یافته ها نشان داد که جنس ، وضعیت تاهل ، تاریخ تولد، محل تولد ، به ترتیب در۹/۵% ، ۷/۱۵% ، ۴/۲% ، ۶/۵۱%، پرونده های بیمارستانی ثبت نشده بود. در ۱/۲۸% تشخیص اولیه ، ۱/۴۱% تشخیص حین درمان ، ۲/۳۹% تشخیص نهایی و ۴۸% اقدامات درمانی و جراحی ثبت نشده بود. با وجودی که حداقل ۱۳% بیماران به علت حوادث ، آسیب ها و مسمومیت ها بستری شده بودند، فقط در ۵/۸% از پرونده ها علت خارجی ثبت شده بود . در ۶/۶۸% از پرونده ها وضعیت هنگام ترخیص و در۳/۷۶% از آنها توصیه های پس از ترخیص ثبت نشده بود. ۵/۳% از پرونده های مورد مطالعه مربوط به بیماران متو فی بود ولی فقط در ۳۱% علت اصلی و ۸% علت زمینه ای فوت ثبت شده بود. ۲۵% از پرونده های مورد مطالعه کد گذاری نشده بودند. ۷/۱۳% از کدهای موجود در پرونده ها با تشخیص نهایی مطابقت نداشت. در ۴/۵۲% پرونده ها اصول تشخیص نویسی صحیح توسط پزشکان رعایت نشده بود و در ۵/۳۶% از پرونده ها کد گذاری با دقت انجام نشده بود.
نتیجه گیری : نتایج این بررسی نشان دادکه فرایند مستندسازی پرونده های پزشکی توسط ارا ی ه دهندگان مراقبت های بهداشتی درمانی بطور ناقص انجام می شود و این امر منجر به از دست دادن اطلاعات بیماران بستری می گردد ، بنابراین توجه واهتمام بیشترمسئولین، پزشکان وکارشناسان مدارک پزشکی به این امردردانشگاه علوم پزشکی اردبیل ضروری بنظر می رسد.
معصومه رستم نژاد، فیروز امانی،
دوره ۴، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۳ )
چکیده
زمینه و هدف: شیر مادر مناسب ترین غذا برای تغذیه شیرخوار است و تاثیر مثبت آن بر سلامت کودک و مادر، کاهش مرگ و میر کودکان، ارضای نیازهای عاطفی مادر و کودک و نیز صرفه جویی اقتصادی در بعد خانوار و جامعه بر کسی پوشیده نیست. متأسفانه در بسیاری از نقاط دنیا شیوع و طول مدت تغذیه با شیر مادر بدلایل مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کاهش یافته است و این در حالی است که سازمان جهانی بهداشت به تغذیه انحصاری شیرخوار تا پایان شش ماهگی در کشورهای در حال توسعه تاکید می ورزد. این پژوهش به منظور تعیین علل عدم موفقیت مادران در تغذیه انحصاری شیرخوار تا پایان شش ماهگی در شهرستان اردبیل صورت گرفت.
روش کار: در این مطالعه توصیفی ۱۶۰ مادر که دارای کودک نه ماهه یا کمتر بوده و تا پایان شش ماهگی شیردهی انحصاری نداشتند، مورد بررسی قرار گرفتند. پرسشگران با مراجعه به ۴ مرکز بهداشتی ـ درمانی که بصورت خوشه ای انتخاب شدند، مادران واجد شرایط را انتخاب و بصورت حضوری پرسشنامه ها را تکمیل کردند.
یافته ها: اکثریت مادران (۳۷/۵%) در سن ۴-۲ماهگی شیرخوار، تغذیه کمکی را شروع کرده بودند. شایعترین علت عدم تغذیه انحصاری (۹۰/۵%) ناکافی بودن شیر مادر بوده است و اکثریت مادران (۶۷%) گریه کودک را دلیل ناکافی بودن شیر دانسته اند. بین نحوه زایمان، زمان اولین تغذیه نوزاد، وضعیت اشتغال و میزان تحصیلات مادر با تداوم شیردهی انحصاری ارتباط معنی دار آماری وجود داشت (p<۰/۰۵).
نتیجه گیری : شرایط اجتماعی، اقتصادی و باورهای غلط در عدم موفقیت در شیردهی انحصاری نقش دارد و به نظر می رسد که اکثر عوامل و مشکلات فوق از طریق آموزش مناسب قابل پیشگیری است.
سعید صادقیه اهری، احد اعظمی، منوچهر براک، فیروز امانی، انوشیروان صدیق،
دوره ۴، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۳ )
چکیده
زمینه و هدف : تشکیل مراکز خود معرف ترک اعتیاد وابسته به بهزیستی در کشور ایران یکی از اقدامات انجام شده در بر خورد با معضل اعتیاد می باشد. با توجه به آمارهای بالای عود مجدد در مراجعین به مراکز خود معرف ترک اعتیاد که رقمی معادل ۸۰% افراد بوده است مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل موثر در بازگشت مجدد به اعتیاد در بیماران مراجعه کننده به مراکز خود معرف وابسته به بهزیستی تهران انجام گرفت.
روش کار : مطالعه از نوع مورد- شاهدی بوده وابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه می باشد . جمعیت مورد مطالعه کلیه معتادان مراجعه کننده به مراکز درمانی شهید ملت دوست و شهید فامیلی تهران در سال ۱۳۷۹ می باشد. معیارهای ورود به مطالعه در گروه مورد سابقه آخرین ترک در بهزیستی تهران بر اساس پرونده بیمار و مصرف مواد مخدر در حال حاضر بوده و در گروه شاهد معیار ورود به مطالعه شامل سابقه ترک مواد مخدر در بهزیستی تهران با حداقل فاصله زمانی ۴ ماه و عدم مصرف مواد مخدر در مدت زمان بعد از ترک اعتیاد تا زمان مطالعه می باشد.
یافته ها : میانگین سنی گروه مورد ۹۹/۳۵ و گروه شاهد ۰۹/۳۵ سال بود . از نظر توزیع سنی ۵۹/۹۸% افراد گروه مورد و در گروه شاهد ۱۰۰% موارد مرد بودند. ۷/۸۸% گروه مورد و ۲/۹۷% گروه شاهد متولد شهر بودند. از نظر شغلی ۸/۴۰% افراد گروه مورد و ۴/۱۹% گروه شاهد بیکار بودند. ۱/۵۲% افراد گروه مورد و ۱/۶۱% گروه شاهد با همسرشان زندگی می کردند. در هردو گروه شایعترین ماده مخدر مصرفی تریاک بود. در بررسی ارتباط بین متغیرهای مورد بررسی با عود مجدد اعتیاد از طریق رگرسیون لجستیک ، شغل عامل مهمی درعود اعتیاد نبود و مدت زمان پاک بودن (عدم مصرف ) اثر کاهشی بر عود داشت که این اثر از نظر آماری معنی دار بود (۰۰۱/ p= ) و با افزایش یکماه به طول مدت پاک بودن شانس عود ۹۸/۰% کاهش می یا فت.
نتیجه گیری : با توجه به اینکه ۸۰% افراد مراجعه کننده در ۶ ماه اول دچار عود اعتیاد شده اند بنابراین بایستی فعالیت های پیشگیرانه در جهت گذراندن این دوره بحرانی تقویت گردد.
محمد حسین دهقان، بهاره رجائی فر، فرناز اهدایی وند، فیروز امانی ،
دوره ۴، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۸۳ )
چکیده
زمینه و هدف: پره اکلامپسی یکی از علل عمده مرگ و میر در مادران و نوزادان است. علی رغم تحقیقات موثری که از سالها پیش در جهت اتیولوژی این عارضه بخصوص در راستای حاملگی انسانی انجام شده است، بسیاری از نکات در مورد این بیماری هنوز ناشناخته است. فشار اکسید کنندگی (Oxidative Stress) در پاتوفیزیولوژی پره اکلامپسی نقش عمده دارد. مواد غذایی ضروری مثل ویتامین C قادر به از بین بردن رادیکال های آزادی هستند که موجب تخریب سلولی می شوند. مطالعه حاضر جهت بررسی سطح ویتامین C در بیماران با پره اکلامپسی و زنان باردار دارای فشار خون طبیعی طراحی شد.
روش کار: مطالعه از نوع مورد ـ شاهدی بود. ویتامین C به عنوان یک آنتی اکسیدان در ۴۰ بیمار مبتلا به پره اکلامپسی و ۸۰ خانم حامله با فشار خون طبیعی مراجعه کننده به بیمارستان علوی شهر اردبیل اندازه گیری و مقایسه شد. اندازه گیری به صورت اسپکتروفتومتری انجام شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیلی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: میانگین سطح پلاسمایی ویتامین C در افراد مبتلا به پره اکلامپسی(mg/dl۰/۰۳۰ ± ۰/۱۴۷) نسبت به میانگین سطح پلاسمایی ویتامین C در مقایسه با گروه کنترل که افراد حامله با فشار خون طبیعی ( mg/dl۰/۱۱۹ ± ۰/۳۴۷) بودند کاهش معنی داری را نشان می داد.
نتیجه گیری: تلاش در جهت پیشگیری از پره اکلامپسی توجیه و تفکر درستی است و از آنجایی که تاکنون هیچگونه آزمون غربالگری قابل اطمینان در خصوص این عارضه پیشنهاد نشده است، ارزیابی سطح پلاسمایی ویتامین C در مورد خانم های مستعد به پره اکلامپسی پیشنهاد می شود.
منوچهر براک، فیروز امانی، مهرداد میرزا رحیمی، ناطق عباسقلیزاده، علیرضا حمیدخلق،
دوره ۵، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۴ )
چکیده
زمینه و هدف: هر گونه غفلت از کودکان تأثیرات سوء و غیر قابل جبرانی را از نظر ارتقای رشد، تکامل، فراگیری و سلامت حال و آینده آنان بر جا می گذارد. با توجه به اینکه یکی از عوامل مهم در ایجاد سوء تغذیه و تبعات ناگوار آن، نبودن آگاهی های تغذیه ای و عدم رعایت اصول صحیح تغذیه اطفال است، این مطالعه به ارزیابی و سنجش میزان آگاهی مادران در زمینه تغذیه کودکان و عوامل مؤثر بر آن و نیز تاثیر این آگاهی بر رشد و نمو کودکان می پردازد.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- تحلیلی بود که به منظور بررسی میزان آگاهی مادران از نحوه صحیح تغذیه نوزادان و شیرخواران و تأثیر آن در رشد و نمو کودکان در مرکز بهداشتی، درمانی هیر انجام گرفت. پرسشنامه ای حاوی ۲۰ سوال تنظیم و پس از مراجعه به مراکز بهداشت تکمیل گردید. همچنین اندازه گیری وزن، قد و دور سر ۱۰۰کودک زیر دو سال انجام شد. اطلاعات به دست آمده به کمک برنامه نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: کلیه مادران در محدوده سنی بین ۳۶ - ۱۶ سال قرار داشته و همگی خانه دار بودند. از میان مادران مورد مطالعه، ۱۵% بیسواد، ۱۸% تحصیلات دبیرستانی و بالاتر و بقیه تحصیلات ابتدایی یا راهنمایی داشتند. ۵۵% کودکان مورد مطالعه دختر و بقیه پسر بودند. ۶۷% مادران از نحوه صحیح تغذیه نوزادان و شیر خواران آگاهی داشتند. ۹۷% مادران نسبت به زمان شروع تغذیه کودک با مواد غذایی مختلف آگاهی ضعیف و ۳% مادران آگاهی متوسط داشتند. هیچ یک از مادران از سطح آگاهی خوبی در این زمینه برخوردار نبودند.
نتیجه گیری : بر اساس نتایج این مطالعه و با توجه به پایین بودن سطح آگاهی مادران در زمینه زمان شروع غذاهای مختلف برای کودکان از یک سو و نیز نقش مهم تغذیه اصولی در رشد و نمو آنها از سوی دیگر، ارتقای میزان آگاهی مادران و نیز اعتلای بهداشت و سلامت نسل آینده ضروری است.
شهرام حبیب زاده، شهنام عرشی، ناطق عباسقلی زاده، محرم یوسفی سادات، محرم عالی مراد، حسین صادقی، حمید جعفر زاده، جعفر بشیری، سعید صادقیه اهری، فیروز امانی، رقیه تفرجی، نیره امینی ثانی،
دوره ۵، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۴ )
چکیده
زمینه و هدف: در تمدن نوین جلب مشارکت مردمی مهمترین راه کار توسعه در بخش های مختلف جامعه تلقی می شود. ایجاد مراکز توسعه اجتماعی و ارتقای سلامت قدمی است که در این راستا برداشته شده است. در این مراکز، توسعه اجتماعی در کنار ارتقای سلامت تحقق می یابد و در خلال انجام فعالیت هایی برنامه ریزی شده، مردم منطقه ضمن پیشرفت و توسعه در راه سلامت گام بر می دارند، مشارکت را تمرین می کنند، مسوولیت پذیر میشوند و درک می کنند که کلید حل بخش عمده ای از مسایل مربوط به سلامت در دست خود آنها است.
روش کار: در چهارچوب مبتنی بر پژوهش عملی و با مداخلاتی که بصورت پویا وبر اساس ارزیابی های مجدد پی ریزی شد اقداماتی در دو بخش شامل تشکیل کمیته های کاری و تشکیل پایگاه تحقیقات جمعیتی انجام شد. پایگاه تحقیقات جمعیتی رویکرد برنامه ریزی شده به سلامت جامعه را بعنوان مبنای فعالیت خود قرار داد و اولین مرحله اجرایی آن بسیج جامعه بود. به منظور ارایه و ارزشیابی مدلی برای بسیج جامعه اقدامات مختلفی از جمله توجیه رابطین بهداشت، جلب مشارکت افراد کلیدی منطقه، شناخت ادبیات جامعه برای برقراری ارتباط موثر و نافذ با مردم، اطلاع رسانی،دعوت به همکاری و سرشماری عمومی برای شناسایی افراد معتمد و توانمند منطقه صورت گرفت.
یافته ها: توسط رابطین بهداشتی منطقه ۶۰ نفر از افراد کلیدی شناسایی شدند که ۵۳ نفر از آنها دعوت به همکاری را پذیرفته و در سه جلسه اهداف مرکز بازگو و نقطه نظرات آنان ارزیابی گردید. بررسی ادبیات جامعه نشان داد که منطقه مورد نظر دارای فرهنگ متوسط به بالا با سطح سواد و درآمد متوسط به پایین و میزان علاقه مندی مناسب برای مشارکت است. ارزیابی همکاری صدا و سیما، شهرداری و سازمان های دیگر بجز آموزش و پرورش در اطلاع رسانی مطلوب نبود. پس از انتشار ویژه نامه علمی پایگاه استقبالی از سوی مردم مشاهده نگردید اما در بین مسئولین منجر به ایجاد چشم اندازی روشن گردید. ۲۸۷ نفر بصورت داوطلبانه دعوت به همکاری در مرکز را پذیرفته و به عضویت آن در آمدند. پس از سرشماری عمومی مشخص شد ۴۳۵۵ خانوار با جمعیت کل ۱۹۶۵۲ نفر در منطقه سکونت دارند از این تعداد ۹۳۰۵ نفر (۴۸%) زن و مابقی مرد بودند. میانگین سنی جمعیت ۲۶ سال و میانگین بعد خانوار ۵/۴ و ۸۳۵۲ نفر (۴۲%) متاهل بودند. اکثریت خانم ها خانه دار و اکثریت آقایان شغل آزاد داشتند.
نتیجه گیری: فرآیند بسیج جامعه در این پروژه موفق ارزیابی گردید اما بنظر می رسد جهت نهادینه شدن و استمرار فعالیت مرکز اجتماعی و ارتقای سلامت نیاز به جلب مشارکت و همکاری بیشتر سازمان ها و اقشار مختلف مردم وجود دارد.
فیروز امانی، سعید صادقیه اهری، سعدا... محمدی، احد اعظمی،
دوره ۵، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۸۴ )
چکیده
زمینه و هدف: اعتیاد به مواد مخدر یکی از معضلات بهداشتی، روانی و اجتماعی جهان کنونی است. اعتیاد به داروهای مجاز و غیر مجاز در چند دهه گذشته بسیار فراگیر شده و تا کنون نزدیک به هزار ماده مخدر اعتیاد آور محرک زا و آرام بخش شناسایی شده است که با روش های مختلفی چون خوردن، تدخین(دودکردن)، تزریق و استنشاق مورد استفاده قرار می گیرد. آمارهای منتشر شده سازمان های بین المللی( UNDCP (United Nations International Drug Control Programe ، سازمان بهداشت جهانی و سازمان یونسکو حاکی از افزایش فزاینده مصرف این مواد در سطح جهان است. تنها تفاوت موجود بین کشورها در الگوی مصرف آنها است. در این مطالعه روند تغییرات الگوی مصرف مواد مخدر در استان اردبیل طی پنج سال اخیر بررسی شده است.
روش کار: این مطالعه توصیفی- تحلیلی به روش گذشته نگر انجام شد. برای به دست آوردن روند تغییرات الگوی مصرف مواد اطلاعات پرونده کل معتادان طی سال های ۱۳۷۷ ( ۶۸۴ پرونده ) و سال های ۸۲ – ۱۳۸۱ ( ۳۴۱ پرونده ) به طور جداگانه بررسی و روند پنج ساله الگوی مصرف مواد به دست آمد. نتایج به دست آمده به روش آمار توصیفی و از طریق نرم افزار آماری SPSS (نسخه یازده) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد طی پنج سال اخیر مصرف حشیش، شیره و سایر مواد مصرفی، کاهش و مصرف هروئین و تریاک افزایش یافته است. مصرف تریاک از ۷/۴۸% در سال ۱۳۷۷ به ۴/۶۷% در سال های ۸۲ - ۱۳۸۱ و مصرف هروئین از ۵/۸% در سال ۱۳۷۷ به ۵/۲۷% در سال های ۸۲ - ۱۳۸۱ افزایش داشت، همچنین مصرف حشیش، شیره و سایر مواد مصرفی به ترتیب با ۵/۱۳%، ۵/۲۳% و ۷/۰% طی سال های مورد بررسی روند نزولی داشت. بیشترین کاهش مصرف طی پنج سال اخیر با ۵/۲۳ % مربوط به شیره و بیشترین افزایش مصرف با ۱۹% مربوط به هروئین بود.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که الگوی سوء مصرف مواد در استان اردبیل طی پنج سال اخیر تغییر یافته ومیزان مصرف تریاک و هروئین افزایش یافته است.
محمدباقر ستوده ، فیروز امانی، سحر فرهمندراد،
دوره ۵، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۸۴ )
چکیده
زمینه و هدف : اختلالات ارتباطی، مسئول بیشترین انواع ناتوانی های بازدارنده از کار در آمریکا هستند و اختلالات شنوایی از شایع ترین علل مولد اختلالات ارتباطی و عملکردی کودکان بوده و منجر به اختلالات گفتاری، اختلالات یادگیری و افت تحصیلی دانشآموز شده و باعث بروز مشکلات اجتماعی و اقتصادی وسیع میگرد ن د. میزان وقوع کاهش شنوایی در کودکان ۴ـ۲ درصد برآورد شده و التهاب گوش میانی که دومین عفونت شایع بعد از سرماخوردگی معمولی در کودکان میباشد از علل شایع مولد کاهش شنوایی در کودکان است. کاهش شنوایی به دو گروه اصلی کاهش شنوایی انتقالی و حسی ـ عصبی تقسیم میشود، بروز کاهش شنوایی انتقالی در کودکان شایعتر از کاهش شنوایی حسی ـ عصبی است و بسیاری از علل ایجاد کننده کاهش شنوایی انتقالی قابل شناسایی و درمان است، بنابراین لذا با بررسیهای صحیح میتوان از بسیاری از موارد بروز کاهش شنوایی پیشگیری نمود. این مطالعه با هدف بررسی میزان اختلالات شنوایی و علل شایع کاهش شنوایی در کودکان سنین دبستان ی شهرستان اردبیل انجام شد.
روش کار: مطالعه از نوع توصیفی ـ مقطعی بود که بر روی ۱۹۹۹ دانشآموز مقطع ابتدایی دخترانه و پسرانه ان جام شد . روش جمع آوری اطلاعات در قالب پرسشنامه و به صورت معاینه اتوسکوپی و آزمون های دیاپازون بود.در نهایت ۶۵۴ نمونه جهت بررسیهای تکمیلی و پر کردن پرسشنامه به مراکز ادیومتری و تمپانومتری ارجاع شده و از این میان ۴۸۳ نفر جزو موارد قطعی مبتلا به اختلالات شنوایی بودند. داده ها پس از جمع آوری وارد کامپیوتر شده و به وسیله آمار توصیفی در نرمافزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: در این مطالعه، اختلالات شنوایی در دانشآموزان پسر شایع تر از دختران بود و شایع ترین علت مولد کاهش شنوایی هدایتی در هر دو جنس و در هر پنج مقطع دبستان، جرم گوش (۳/۵۰%) بود. دومین علت شایع اوتیت میانی ترشحی (۶/۳۴%) بود. میزان کاهش شنوایی حسی ـ عصبی ۸۶/۱% بود. اختلالات شنوایی در سطح اجتماعی ـ اقتصادی پایین با ۱۰/۴۴% بیشتر از سطوح دیگر بود. بین اختلالات شنوایی با وجود سابقه فامیلی مثبت اختلالات شنوایی، افت تحصیلی، سطوح طبقات اجتماعی- اقتصادی و فصول سال ارتباط معنیداری وجود دا شت (۰۰۱/۰ p= ) . بیشترین موارد اختلالات شنوایی با ۹۰/۷۳% مربوط به فصول سرد سال بود.
نتیجه گیری: با توجه به شیوع بالای اختلالات شنوایی در بین کودکان سنین دبستانی، انجام مطالعات وسیع تر و مداخله ای و غربالگری های وسیع مورد نیاز می باشد.
فیروز امانی ، منوچهر براک، نیره امینی ثانی، محمد حسین دهقان،
دوره ۵، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۴ )
چکیده
زمینه و هدف: تامین، حفظ و ارتقای سطح سلامت نوزادان به عنوان یک گروه آسیب پذیر در خدمات بهداشتی- درمانی جایگاه ویژه ای دارد. بر اساس آمار موجود از ۱۳۰ میلیون نوزادی که هر سال در دنیا متولد می شوند چهار میلیون در کمتر از یک هفته می میرند که ۹۹% از این مرگ ها در کشورهای در حال توسعه رخ می دهد. مرگ نوزادی ۳۸% از کل مرگ های زیر پنچ سال را شامل می شود. برای کاهش میزان مرگ نوزادی باید به نکاتی چون وضعیت مادر شامل مراقبت قبل و بعد از دوران بارداری، عوامل وابسته به زایمان و علل تهدید کننده حیات نوزادان در ۲۸ روز اول زندگی توجه داشت. مطالعه حاضر در راستای شناسایی عوامل موثر بر مرگ و میر نوزادی در بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام شد.
روش کار : در این مطالعه مورد – شاهدی که بر روی ۸۰ مرگ نوزادی و ۸۰ مورد متولدین زنده انجام شد. ابتدا برای دستیابی به نتایج توصیفی اطلاعات دموگرافیک دو گروه به صورت جداگانه آنالیز شد و سپس در بین ۸۰ مرگ نوزادی شایع ترین عوامل موثر بر مرگ و میر نوزادی به دست آمد و سپس برای اینکه تاثیر عوامل اجتماعی و محیطی تاثیر گذار نیز سنجیده شود از والدین دارای متولدین زنده با خصوصیات گروه مرگ نوزادی نیز سوالاتی در زمینه عوامل اجتماعی پرسیده شد و در نهایت تمام عوامل موثر در دو گروه مقایسه شد.
یافته ها: از بین ۱۶۰ نوزاد مورد مطالعه ۷۱ نفر ( ۴/۴۴%) دختر و بقیه پسر بودند. میزان مرگ نوزادی در پسران ۳/۱ برابر دختران بود. تعداد ۱۶ نفر (۱/۱۲%) از مادران در دو گروه سابقه مرده زایی داشتند. ۱۸ نفر ( ۳/۱۱% ) از کل مادران نوزادان بی سواد و۲۷ نفر (۹/۱۶%) دارای تحصیلات دانشگاهی بودند. ۳۱ نفر (۴/۱۹%) از کل نوزادان دارای وزن کمتر از ۱۵۰۰ گرم، ۴۲ نفر(۳/۲۶%) وزن ۱۵۰۰ تا ۲۵۰۰ گرم و بقیه دارای وزن بالای ۲۵۰۰ گرم بودند. ۳۷ نفر (۳/۴۶%) از مادران نوزادان گروه مرگ نوزادی و ۲۴ نفر (۳۰%) از مادران نوزادان گروه متولدین زنده بیان داشتند که در محل سکونت خود وسیله نقلیه وجود نداشت. شایع ترین علت مرگ نوزادی نارسی با ۴۴ مرگ نوزادی (۱/۵۵ %) و بعد از آن آسپیراسیون، سپتی سمی و آسفکسی هر کدام با چهار مورد مرگ نوزادی (۵/۲ %) بود. بین وزن نوزادان، وجود یا عدم وجود وسیله نقلیه در محل سکونت مادران، شهری یا روستایی بودن مادران و وقوع مرگ نوزادی ارتباط آماری معنی دار وجود داشت (۰۲۳/۰= p ) .
نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده عوامل متعددی از قبیل وزن هنگام تولد، وجود یا عدم وجود وسیله نقلیه در محل سکونت مادران و شهری یا روستایی بودن مادران در وقوع مرگ نوزادی دخیل بودند. لازم است در زمینه کاهش اثرات این عوامل تصمیمات لازم اتخاذ گردد.
شهرام حبیب زاده، زهرا تذکری، فیروز امانی ، یونس ششگلانی، خدیجه خداپناهی،
دوره ۵، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۴ )
چکیده
زمینه و هدف: از سال ۱۹۸۵ به دلیل افزایش موارد سل در زمینه ویروس نقص ایمنی انسانی HIV ( Human Immunodeficiency Virus ) مجددا طغیان هایی از سل در جهان گزارش شده است، به طوری که از سال های ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱ بروز سل درکشورهای اروپایی و آمریکا افزایش یافته است. در طغیان هایی از بروز سل مقاوم به چند دارو ( Multi Drug Resistant ) در آمریکا ۱۸ تا ۳۵ درصد از کارکنانی که در مواجهه با مسلولین بوده اند آزمون PPD منفی آنها به مثبت تبدیل شده است PPD Conversion) ) . از این رو افزایش خطر بروز سل در کارکنان خدمات بهداشتی و پیدا شدن سل مقاوم به درمان در آنان مجددا مطرح شده است. این مطالعه به منظور بررسی میزان تماس کارکنان خدمات بهداشتی بیمارستان بوعلی با مایکوباکتریوم توبرکلوزیس انجام شده است.
روش کار: در یک مطالعه مقطعی- تحلیلی تمامی پرسنل پرستاری بیمارستان بوعلی شامل ۹۶ نفر وارد مطالعه شدند.با توجه به اینکه در بیمارستان بوعلی آزمون PPD ( Purified Protein Derivative ) در حین استخدام به عمل نیامده بود، بنابراین اطلاعاتی از مثبت یا منفی بودن آزمون در بدو شروع کار در بیمارستان وجود نداشت، از این رو ۳۰ نفر از کارکنان دانشکده پزشکی که سابقه حضور در بخش های بیمارستانی به عنوان کارمند بهداشتی- درمانی نداشتند و ۶۰ نفر از دانشجویان دانشگاه که هنوز وارد دوره کارآموزی بالینی نشده بودند برای به دست آوردن تخمینی از میزان تماس قبل از شروع کار حرفه ای پرستاری، برای مقایسه انتخاب و تست شدند.
یافته ها: از۹۶ نفر ۷۲ نفر زن و ۲۴ نفر مرد بودند. میزان مثبت بودن آزمون PPD در کل ۵۰% بود. آنالیز سنوات خدمت نشان داد که با افزایش سنوات خدمت، احتمال مثبت شدن آزمون PPD بیشترمی شود. در ۶۰ نفر گروه دوم شامل دانشجویان دانشگاه که هنوز وارد کارآموزی بالینی نشده بودند میانگین سنی ۹/۲ ± ۶/۲۱ سال بود و آزمون مانتو در ۳/۱۳% موارد مثبت بود. در گروه سوم شامل ۳۰ نفر از کارمندان دانشکده پزشکی میزان مثبت شدن آزمون مانتو ۳/۲۳% بود و میانگین سنی در این گروه ۵/۶ ± ۳/۳۳ بود.
نتیجه گیری: شغل پرستاری با میزان ۵۰% مثبت بودن تست مانتوقویا با افزایش احتمال تماس با باسیل سل همراهی دارد. این احتمال تقریبا دو برابر بیشتر از احتمال تماس سایر کارکنان اداری است.
شهرام حبیب زاده، افشین فتحی، همایون صادقی، فیروز امانی ، مهیار قمری،
دوره ۶، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه و هدف: سینوزیت به التهاب حفرات دور بینی اطلاق می شود. استاندارد طلایی تشخیص سینوزیت باکتریال با تعیین دقیق اتیولوژی سینوزیت به وسیله اخذ نمونه پونکسیون در شرایط استریل از درون سینوس است که عملی تهاجمی می باشد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تاثیر آموکسی سیلین با کلاریترومایسین در درمان سینوزیت حاد باکتریال کسب شده از جامعه طراحی گردیده است.
روش کار: مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی یک سوکور و با انتخاب تصادفی ۳۰ کودک در هر یک از گروه های بیمار و شاهد انجام شد. سینوزیت حاد به سینوزیتی که کمتر از چهار هفته به طول انجامیده اطلاق گردید. معیارهای ورود به مطالعه شامل ترشحات ته حلقی چرکی یا ترشح چرکی از بینی به همراه وجود حداقل سه مورد از موارد ذیل، درد موضعی یک طرفه در صورت یا سر، بوی بد دهان، بدتر شدن علایم در طی پنج تا هفت روز قبل و درجه حرارت بیشتر یا مساوی ۳۸ درجه سانتی گراد زیر بغل بودند. به یکی از گروه ها به صورت تصادفی (گروه A ) کلاریترومایسین (KLACID) با دوز ۱۵ میلی گرم به ازای هر کیلو گرم در دو دوز منقسم و به گروه دوم به صورت تصادفی (گروه B ) آموکسی سیلین با دوز ۴۰ میلی گرم به ازای هر کیلو گرم در سه دوز منقسم داده شد. داده های جمع آوری شده با نرم افزار آماری SPSS نسخه نه و با استفاده از آزمون های مجذور کای و تی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته ها: از نظر پاسخ به درمان نه نفر (۳۰%) بیماران گروه B و ۲۶ نفر (۸۶%) بیماران گروه A در روز دهم احساس بهبودی کامل داشتند. این اختلاف با توجه به آزمون مجذور کای معنی دار بود(۰۰۱/۰ p= ) . در مورد سرعت ایجاد بهبودی، احساس بهبودی در گروه B ، در ۰ ± ۱۰ روز (میانگین ± انحراف معیار) و در گروه A در ۹/۱ ± ۶ روز ایجاد شد که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود(۰۰۱/۰= p ).
نتیجه گیری: علی رغم حجم کم نمونه، تفاوت در میزان تاثیر کلاریترومایسین در مقایسه با آموکسی سیلین معنی دار بود (۰۰۱/۰= p )، بنابراین می توان از آن به عنوان یکی از داروهای موثر در درمان سینوزیت حاد باکتریال استفاده نمود.
علی مجید پور، شهرام حبیب زاده ، فیروز امانی ، فاطمه همتی،
دوره ۶، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم نقص ایمنی اکتسابی وارد دهه سوم ظهور خود شده و به یک بیماری پاندمیک و تهدید کننده تمام جمعیت دنیا مبدل گردیده است، به طوری که در سال ۲۰۰۵ این بیماری ۱/۳ میلیون نفر را به کام مرگ کشانده است. اپیدمیولوژی ایدز به دلیل عدم امکان درمان بیماران مبتلا و فقدان واکسن موثر، مشابه بیماری های غیر واگیر و رفتاری است. از آنجا که رفتار بهداشتی نتیجه نگرش درست وآگاهی عمیق است، بنابراین مطالعه مقدماتی بر روی دانش آموزان مقطع دبیرستان اردبیل برای بررسی منابع مورد استفاده آنان در کسب اطلاعات لازم از بیماری ایدز و بررسی آگاهی و نگرش نسبت به این بیماری انجام گرفت.
روش کار: این مطالعه توصیفی - مقطعی در۸۰۰ نفر از دانش آموزان دختر و پسر مقطع دبیرستان شهرستان اردبیل در سال ۱۳۸۱ انجام شد. انتخاب نمونه ها تصادفی و به صورت خوشه ای در سطح دبیرستان های شهر اردبیل صورت گرفت. پرسشنامه ای حاوی چهار گروه سوال شامل اطلاعات دموگرافیک، منابع مورد استفاده در زمینه ایدز و میزان استفاده از هر یک از منابع، آگاهی و نگرش شرکت کنندگان در مورد بیماری ایدز تنظیم و پس از ارزشیابی اعتبار، توسط پرسشگران در مدرسه توزیع شد. در نهایت اطلاعات به دست آمده توسط نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: از ۸۰۰ دانش آموز ۳۷۸ نفر (۲/۴۷%) دختر و بقیه پسر بودند. از نظر منابع آموزشی دانش آموزان در مورد ایدز ذکر کردند که در ۵/۸۴% از تلویزیون، ۴/۵۱% از روزنامه و مجلات، ۶/۴۹% از جزوه و کتاب و ۶/۳۰% از رادیو استفاده کردهاند. ۸۹% دختران در مقایسه با ۶۷% پسران از تلویزیون استفاده می کردند که این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود (۰۰۱/۰ p< ). کارکنان بهداشتی با ۷/۱۷%، معلمین با ۲/۱۰%، دوستان با ۵/۹%، روحانیون با ۶/۸%، اعضای خانواده با ۸ %، بستگان ۶/۵% و مجموعه ای از روش های فوق توام با سایر منابع ۳/۴۱% منابع اطلاعاتی دانش آموزان در مورد ایدز را به خود اختصاص می دادند. تنها ۳/۴۶% دانش آموزان نگرش درستی در برخورد با بیماران فرضی داشتند. ۳۵۲ نفر (۴۴%) شرکتکنندگان آگاهی ضعیف و ۴۴۸ نفر (۵۶%) آگاهی متوسطی از راه های انتقال ویروس داشتند و موردی از آگاهی در سطح خوب وجود نداشت. بین جنس، سن و میزان آگاهی ارتباط آماری معنی داری دیده نشد. بیشترین میزان آگاهی متوسط در دانش آموزان رشته علوم تجربی بود . در بررسی ارتباط بین میزان آگاهی با منابع مورد استفاده، تنها تلویزیون ارتباط معنی داری با آگاهی نشان داد (۰۰۱/۰= p ).
نتیجه گیری: مطالعه حاضر بر ضرورت توجه متولیان سلامت به امر آموزش با استفاده بهینه از تلویزیون تاکید دارد. فیلم و عکس، معلمان و روحانیون، رادیو، کتاب و جزوه جایگاه موثری در ایفای نقش معرف در مورد ایدز نداشتند.
حسین دوستکامی، سید هاشم سزاوار، فیروز امانی، عاطفه شادمان،
دوره ۶، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه و هدف : بیماری های عروق کرونر و انفارکتوس حاد میوکارد جزو شایع ترین علت مرگ و میر در جهان و ایران میباشند. استفاده از روش های ریواسکولاریزاسیون نقش عمدهای در درمان این بیماری ها دارد. استفاده از ترومبولیتیک ها به خصوص استرپتوکیناز به جهت سادگی مصرف و عدم نیاز به پرسنل و تجهیزات خاص با استقبال همراه بوده است. یکی از علایم اثربخشی استرپتوکیناز در ایجاد ریپرفیوژن به ناحیه انفارکته، ایجاد آریتمی به دنبال ریپرفیوژن میباشد . مطالعه حاضر به منظور بررسی میزان حساسیت و اختصاصی بودن ایجاد آریتمی ریپرفیوژن جهت پیشگویی عملکرد بطن چپ در بیماران با سکته قلبی قدامی انجام شد .
روش کار : مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی و آیندهنگر بود. کلیه بیماران با سکته حاد قدامی قلب که در بخش CCU ( Cardiac Care Unit ) بیمارستان بوعلی بستری شده و استرپتوکیناز دریافت کرده بودند به تعداد ۱۰۰ نفر وارد مطالعه شدند. بیماران با سابقه نارسایی قلبی و منع مصرف استرپتوکیناز و یا بیمارانی که در عرض شش ساعت اول سکته قلبی فوت کردند و فرصت برای اقدامات تشخیصی وجود نداشت از مطالعه حذف شدند. طی ۲۴ ساعت بعد از زمان بستری، بیماران تحت اکوکاردیوگرافی قرار گرفتند و عملکرد بطن چپ و میزان کسر جهشی ( Ejection Fraction ) تعیین شد. در نهایت اطلاعات جمعآوری شده به کمک برنامه آماری SPSS و با استفاده از روش آمار توصیفی و تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .
یافته ها : ۵۲% از بیماران حین دریافت استرپتوکیناز و پایش دچار آریتمی شدند که از این تعداد ۳۳% دارای عملکرد بطن چپ طبیعی و ۱۹% دچار اختلال عملکرد بطن چپ بودند. در ۴۸% باقیمانده که آریتمی اتفاق نیفتاد در ۲۱ % عملکرد بطن چپ طبیعی و در بقیه مختل بود .�
نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که ایجاد آریتمی ریپرفیوژن میتواند با حساسیت ۶۱% و اختصاصیت ۵۸% ابقای عملکرد بطن چپ را پیشگویی کند و بین ابقای عملکرد بطن چپ بعد از درمان با استرپتوکیناز و ایجاد ریپرفیوژن رابطه آماری معنی دار وجود داشت(۰۵/۰ p< ) .