مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
گروه زیست شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران ، y.pazhang@urmia.ac.ir
چکیده: (6171 مشاهده)
زمینه و هدف: سرطان یکی از علل عمده مرگ و میر در سراسر جهان است. بیماری لوسمی یک نوع سرطان خون و مغز استخوان است که با افزایش غیرطبیعی سلولهای سفید خون به نام بلاست مشخص میشود. در این میان لوسمی میلوئیدی مزمن (CML) اختلال کلونال سلولهای بنیادی خونساز است که مسئول20-15 درصد لوسمیهای بزرگسالان میباشد. Embelin به طور طبیعی در میوه Embelia یافت میشود. Embelin ترکیب گیاهی است که سمیت کمی داشته و دارای خاصیت ضدسرطان قوی میباشد. مطالعات متعدد نشان میدهد که ویژگی ضد سرطان Embelin به دلیل توانایی آن در مهارکردن پروتئین مهار کننده آپوپتوز به نام XIAP و تنظیم مسیرNF-κB میباشد.هدف از این تحقیق بررسی اثر ترکیب Embelin بر روی رشد و آپوپتوز رده سلولی k562F,N. روش کار: ابتدا سلولهای k562 در محیط حاوی RPMI-1640 و FBS10% و پنیسیلین 1% کشت داده شدند و سپس به مدت 72 ساعت با غلظتهای مختلف از Embelin به صورت (2.4.6.8 میکرومول بر میلی لیتر) تیمار شدند. برای بررسی زندهمانی سلولها از تست MTT استفاده شد. از رنگآمیزی هوخست و الکتروفورز DNA برای بررسی وقوع آپوپتوز استفاده شد. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده از آزمایش MTT، Embelin باعث کاهش رشد در سلولهای تیمارشده گردید. رنگآمیزی هوخست نشان داد در سلولهای تیمارشده DNAی قطعهقطعه شده افزایش یافته است، همچنبن الکتروفورز DNA، القای آپوپتوز توسط Embelin را نشان داد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده Embelin باعث کاهش بقای سلولی و القا آپوپتوز در سلولهای K562 میشود و تاثیرآن وابسته به غلظت ترکیب ومدت زمان تیمار میباشد. بنابراین میتوان از این ترکیب به عنوان یک راهکار در درمان لوسمی میلوئید مزمن استفاده کرد.
Bargeshadi Z, Pazhang Y. Effect of Embelin on Inhibition of Cell Growth and Induction of Apoptosis in k562 Cell Line. J Ardabil Univ Med Sci 2017; 17 (4) :465-475 URL: http://jarums.arums.ac.ir/article-1-1491-fa.html
برگشادی زینب، پاژنگ یعقوب. تاثیر ترکیب Embelin بر مهار رشد سلولی و القای آپوپتوز در سلول سرطانی رده K562. مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل. 1395; 17 (4) :465-475